حس میکردم هادی سفارش مرا به خانم امالبنین میکند/ گفتوگو با مادر شهید طارمی، محافظ سردار سلیمانی
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۴۵۲۴۹
گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس: آسمان کربلا برای نشان دادن رشادت و وفاداری یک ماه دارد که تا ابد روشن و نورانی است؛ ماهی که آنقدر به خورشید خیره شد که ماه شد.
آسمان کربلا تا همیشه با ماه بنیهاشم حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام روشن خواهد ماند. اما این وجود مقدس در دامن مادری پرورش یافته که در ادب و وفا نمونهای بینظیر است؛ بانویی که خود را خادم اهلبیت میدانست و حتی فرزندانش را هم در همین راه تقدیم کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروز وقتی خاطرات مادران شهدا را میشنویم، تنها کسی که در ذهنمان نقش میبندد حضرت امالبنین سلامالله علیها است. مادران شهدا گوشه دلشان را به چادر حضرت امالبنین گره زدند و فرزندانشان را راهی میدان کردند.
پای صحبتهای مادر ۲ شهید نشستم. خانم «مهپاره طارمی» که نخستین فرزندش را در دوران دفاعمقدس تقدیم اسلام کرد و برای بازگشت پیکرش ۱۱ سال روز و شب را شمرد و فرزند دوم را در همین عصر و دوران، همگام و همرزم سیدالشهدای مقاومت کرد و با نهایت افتخار برای دومین بار امالشهید شد.
آنقدر عاشقانه و خالصانه این ۲ هدیه را تقدیم کرد که حتی پیکر اربا اربای هادی را خودش، با دستهای خودش درون قبر گذاشت. نام و نشان و کلام مادران شهید، یادآور امالبنین است.
***
* ممنون میشوم در ابتدا خودتان را به مخاطبان معرفی بفرمایید.
من مهپاره طارمی، مادر شهیدان جواد و هادی طارمی هستم.
* آقاجواد در دفاعمقدس شهید شدند؟
بله! جواد ١۵ ساله بود که جبهه رفت و در جزیره مجنون و عملیات خیبر به شهادت رسید. ١١ سال هم طول کشید تا پیکرش بازگردد.
* چطور شد تصمیم گرفتند در این سن به جبهه بروند؟
جواد مسجد و هیات و پایگاه بسیج میرفت. یک روز از مهرآباد تا انقلاب پیاده رفته بود تا اسمش را برای اعزام به جبهه بنویسد. آنجا به جواد گفته بودند جثهات درشت و هیکلی است اما چون سن و سالت کم است نمیتوانیم اعزامت کنیم. برگشت؛ گفتم کجا بودی؟ گفت رفتم دنبال کاری، یا شما یا آقا راضی نبودید امروز کارم درست نشد. گفتم انشاءالله درست میشود. آخر سر شناسنامهاش را دستکاری کرد و به جبهه رفت. روزی که میخواست برود گفتم مدرسه هم مثل جبهه است، نرو! سن و سالت کم است. گفت از من کوچکترها هم رفتند.
آخر سر قبول کردیم و رفت. در یکی از عملیاتها زخمی شده بود. سال بعد که دوباره تصمیم گرفت جبهه برود، گوشه ساکش را گرفتم و گفتم تا کی میخواهی بروی؟ تو سنت کم است. گفت مادر اینجا این حرف را زدی اما مبادا بین دوست و آشنا هم بگویی. اگر این حرف شما باعث شود یک نفر دیگر هم از رفتن فرزندش جلوگیری کند و یک وجب از جبهه خالی بماند، گناهش پای شماست. اگر جلوی مرا بگیری من هم پیش حضرت زهرا شکایت میکنم.
وصیتنامهاش را نوشته بود. وقتی ساک و وسایلش برگشت وصیتنامه را از کیف پیدا کردیم. نوشته بود پدر و مادرم! مرا با جان و دل حلال کنید. چند سال زحمت مرا کشیدهاید انشاءالله از امام حسین عوضتان را بگیرید. به خواهرانش نوشته بود خیلی حق به گردنم دارند. اگر آمدم خودم جبران میکنم اگر نه از طرف من برایشان جبران کنید. برای برادرهایش نوشته بود راهش را ادامه بدهند. مخصوصا برای برادران کوچکش که میگفت اگر اینها بزرگ شوند جنگ تمام میشود اما بگویید مرا در مجالس اهل بیت و مسجد یاد کنند. به همه سپرده بود پشتیبان حضرت امام باشند. ما میرویم اما حامی امام خمینی باشید.
* خب! برویم سراغ دومین شهید خانواده شما؛ آقا هادی. ایشان متولد چه سالی بودند؟
آقا هادی متولد ۱۳۵۸ بود.
* وقتی پیکر برادرش برگشت، آقا هادی چند ساله بودند؟
نوجوان بود. فکر کنم ١۴ ساله بود. سرآغاز تحولات روحی هادی از همین تشییع بود. هادی خیلی منقلب شده بود. رنگ و رویش پریده بود. پدرش آمد به ما سپرد هوای هادی را داشته باشید. میترسید هادی افسرده شود و غصه بخورد. هادی بعد از شناسایی برادرش دیگر عوض شد. تحولات هادی و بزرگ شدن روحش از همان موقع بود. بعد از خدمت هم در سپاه استخدام شد. ۱۰ سال آموزش میداد. ۱۰ سال هم محافظ سردار شهید سلیمانی بود. روزهای اولی که جنگ سوریه بود، به عنوان مدافع حرم به جنگ با داعش رفت.
* شنیدهام شهید هادی طارمی هیأت و روضه خانگی خاصی هم داشته است.
بله! هادی ۳ تا جلسه سالانه داشت. یکی اول ماه محرم بود که با پارچههای سیاه دستمال اشک درست میکرد و به میهمانان میداد. خیلی هم مراسم خوبی داشت. اول جلسه هم همیشه روضه حضرت زهرا سلامالله علیها میخواندند. یک مراسم هم داشت برای شهادت حضرت رقیه. یک مجلس هم برای حضرت امالبنین میگرفت. هادی خیلی خیلی علاقه داشت به این عزیزان. همیشه هم در مجالس اهلبیت میاندار بود. مخصوصا اگر از حضرت زهرا میخواندند، هادی میاندار بود و سینه میزد.
هادی دست برادرانش را به دست حضرت اباالفضل داد. دست خواهرانش را به دست حضرت زینب کبری سپرد. دست دخترانش را به دست رقیه خانم داد و مرا هم به دست خانم امالبنین سپرد. هر وقت جلسه حضرت امالبنین داشت، دلم میگرفت. حس میکردم هادی سفارش مرا به خانم امالبنین میکند.
من بیماری سختی داشتم. چند بار در بیمارستان بستری شده بودم. حالم خوب نبود. یک بار در همان ایام در جلسه روضه منزل هادی بودم. صدای سینهزنی و میانداری میآمد. شور گرفته بودند. یکی از دخترانم به من گفت هادی میانداری میکند. با خودم گفتم هادی شفای من را از حضرت زهرا میخواهد. شکر خدا بعد از آن مریضیام خوب شد و شفا گرفتم. «هادی خیلی حضرت زهرایی بود».
خیلی به ما حرمت میگذاشت. هر وقت از ماموریت برمیگشت به دیدنم میآمد. دست و پای من و پدرش را میبوسید. همیشه بعد از آمدن هادی، طوری که خودش متوجه نشود، یواشکی میرفتم و زیر و روی کفشهایش را میبوسیدم. اصلا هادی عوض شده بود. میدانستم از وقتی با حاجقاسم نشست و برخاست کرده، بزرگتر و شجاعتر شده. هادی امام حسینی شده بود.
* در جلسه دیدار با آقا چه گفتید و چه شنیدید؟
در دیداری که با حضرت آقا داشتیم، از من سوال کردند شما ۲ تا شهید دادین؟ گفتم بله! ۲ تا شهید دادم، بقیه بچههام هم آمادهاند. آقا پرسیدند چند فرزند دارید؟ گفتم ۱۱ فرزند داشتم، ۲ تا شهید شدند. الان ٩ فرزند دارم. آقا ۳ بار گفتند ماشاءالله لا حول و لا قوه الا بالله.
* فکر میکردید یک روزی مادر ۲ شهید باشید؟
روزهای جنگ بود. یک جا شهید آورده بودند. من هم در آن جلسه شرکت کردم. یک خانمی بود که خیلی اشک میریخت و گریه میکرد. پرسیدم، گفتند ایشان مادر شهید است. همانجا گفتم این جنگ مثل سفره خداست. حیف است ما سر سفره خدا نباشیم. جواد را به ذهنم آوردم. گفتم خدایا یک بچه کوچکی دارم. مثل علیاصغر امام حسین قبولش کن تا ما هم برای تو کاری بکنیم. الحمدلله خدا قبول کرد و من هم مادر شهید شدم.
* باز هم حاضرید در راه خدا ایثار کنید؟
بله! چرا نکنم؟ وقتی اسلام با خون شهدا پابرجاست چرا نه؟ باز هم بچههایم را در این راه تقدیم میکنم.
منبع: روزنامه وطن امروز
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: قاسم سلیمانی روزنامه وطن امروز مرد میدان مادر شهید شهید هادی طارمی شهید مدافع حرم حضرت زهرا ام البنین مادر شهید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۴۵۲۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مذاکرات مهدی کروبی با شورای نگهبان به روایت آیت الله هاشمی /سردار سلیمانی و ناطق نوری مهمانم بودند /آقای حجازی از بهزاد نبوی دلخور بود
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مشروح خاطرات آیت الله هاشمی در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۰ را بخوانید؛
بعد از ۵۳ سال که آمریکا دائماً عضو کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بوده، در انتخابات پریروز حذف شد و مخالفان [جرج] بوش، [رئیسجمهور آمریکا]، سیاست ضعیف خارجی او را به باد انتقاد گرفتند. پاپ ژان پل دوم، [رهبر کاتولیکهای جهان]، در یونان از کلیسای ارتدکسها، به خاطر جنایات کاتولیکها در جنگهای صلیبی علیه مسیحیان ارتدوکس استانبول، عذرخواهی کرد. رئیس اُرتدکسهای یونان، ملاقات خود را مشروط به عذرخواهی پاپ کرده بود.
پیش از جلسه مجمع [تشخیص مصلحت نظام]، سیاستهای کلی امنیت ملی در بخش دفاع را تکمیل کردیم. ظهر آقایان [عباس واعظ] طبسی و [علیاکبر] ناطق [نوری]، میهمانم بودند. دربارۀ انتخابات بحث بود. قرار است جامعه روحانیت [مبارز تهران] و جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم]، نامزد مشخصی نداشته باشند و بیانیه بدهند و مطالب کلی بگویند. عصر آقایان [محمدمحسن] سازگارا، [مدیرعامل شرکت مطبوعاتی جامعه روز]، [سعید] فائقی، [معاون فنی سازمان تربیت بدنی] و عباس [قاسمیشریف]، پسر خانم اعظم طالقانی آمدند. سازگارا، نامزد ریاستجمهوری شده؛ نگران است که شورای نگهبان، صلاحیت او را رد کند. گفت، بارها اعلام کرده، موتور حرکت اصلاحات را سیاستهای برنامه اول و دوم و عملکرد دولت سازندگی میداند. به عملکرد دوم خردادیها معترض است و گفت، روحانیت در دو قرن اخیر، هر وقت وارد مسائل شده، خیلی جدی و مؤثر بوده است.
جمعی از مسئولان [بسیج] حزبالله لبنان آمدند. سردار [قاسم] سلیمانی، [فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران] گزارش داد و من هم صحبت دلگرمکنندهای برای آنها نمودم.
شب جلسه سران قوا در دفتر آقای [مهدی] کروبی، [رئیس مجلس] در مجلس بود. آقای کروبی، مذاکراتش با شورای نگهبان در مورد ردصلاحیت اکثر نامزدهای دوم خردادی در [انتخابات] میاندورهای مجلس را تعریف کرد؛ خیلی ناراضیاند. گفته شد، با نفوذ آقای [مجید] انصاری، [نماینده تهران] ، در قانون برنامه، دو طرح گذاشتهاند که باید اصلاح شود. گفت، آقای [سیدعلیاصغر] حجازی از دفتر رهبری، در روزی که او در ساوه بوده، تلفنی به او گفته است که آقای بهزاد نبوی، [نایبرئیس مجلس]، در مورد فرمان هشتمادهای رهبری، در خصوص مبارزه با فساد، بد برخورد کرده است. قرار شد سران سه قوه، آییننامهای برای کنترل درست مبارزه با فساد تهیه کنند که مثل مسئله ثروتهای بادآورده، خراب نشود.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902823